جدول جو
جدول جو

معنی باد شدن - جستجوی لغت در جدول جو

باد شدن
(مُ)
کنایه از ناپدیدگشتن باشد. (آنندراج) (مجموعۀ مترادفات ص 355). هبا شدن. محو شدن. از میان رفتن. هدر شدن:
کنون باد شد آنهمه پیش اوی
بپیچید جان بداندیش اوی.
فردوسی.
ترا دل بآن خواسته شاد شد
همه جنگ در پیش تو باد شد.
فردوسی.
کف دست بر پشت وی برنهاد
شد آن خشم شمعون بیک باره باد.
شمسی (یوسف و زلیخا).
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
گشاده شدن، گشوده شدن، وا شدن، گشوده شدن گره
کنایه از آمادۀ کار شدن، دایر شدن
بازگشتن
کنار رفتن برای مثال به اصل باز شود فرع و هست نزد خرد / هم این حدیث مسلّم هم این مثل مضروب (ادیب صابر - ۲۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بند شدن
تصویر بند شدن
به چیزی چسبیدن، به چیزی آویختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بلد شدن
تصویر بلد شدن
کاری را یاد گرفتن، راهی را شناختن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ)
عمران پذیرفتن
لغت نامه دهخدا
(مُ وَ رَ)
همراه باد رفتن. با باد پراکنده شدن.
لغت نامه دهخدا
تصویری از بند شدن
تصویر بند شدن
به چیزی آویختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آباد شدن
تصویر آباد شدن
عمران پذیرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
دارویی که نفخ شکم بنشاند مانند بادیان و زیره سبز داروی ضد نفخ طارد ریاح بادکن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باد زدن
تصویر باد زدن
تولید باد کردن برای خنک کردن خود یا دیگران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
گشاده شدن (درو مانند آن) گشود شدن مفتوح گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باب شدن
تصویر باب شدن
رایج شدن رواج یافتن مدشدن
فرهنگ لغت هوشیار
بار گردیدن بصورت بار در آمدن، یا بار بگردن کسی بار گردن کسی شدن، سربار کسی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاد شدن
تصویر شاد شدن
خوشحال شدن مسرور گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلد شدن
تصویر بلد شدن
دانستن، آموختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
((شُ دَ))
گشاده شدن، رفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بند شدن
تصویر بند شدن
((بَ شُ دَ))
چسبیدن، محکم شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باب شدن
تصویر باب شدن
((شُ دَ))
مد شدن، معمول شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
Opening
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
ouverture
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
開口
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
פְּתִיחָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
उद्घाटन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
pembukaan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
การเปิด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
opening
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
открытие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
apertura
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
apertura
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
abertura
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
开口
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
otwarcie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
відкриття
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
Öffnung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از باز شدن
تصویر باز شدن
열기
دیکشنری فارسی به کره ای